6 نکته طلایی برای معامله در نواحی عرضه و تقاضا
شناسایی نواحی عرضه و تقاضا در نمودارها میتواند ابزار مفیدی برای معامله باشد. مشابه سطوح حمایت و مقاومت، این نواحی بخشهایی از نمودار را مشخص میکنند که احتمال بازگشت یا تغییر جهت قیمت در آنها زیاد است. تریدرها از این نواحی برای شناسایی نقاطی استفاده میکنند که ممکن است در آنها خرید یا فروش انجام دهند. به عبارت دیگر، نواحی عرضه و تقاضا به عنوان یک فیلتر اولیه عمل کرده و به شما کمک میکنند سطوح قیمتی که به صورت بالقوه میتوانند سودآور باشند را شناسایی کنید.
حمایت/مقاومت در مقابل عرضه/تقاضا
اگرچه مفهوم عرضه و تقاضا تا حدی مشابه حمایت و مقاومت است، اما تفاوتهای مهمی میان این دو وجود دارد. در حالی که سطوح حمایت و مقاومت صرفاً در نقاط چرخش قیمت شکل میگیرند، نواحی عرضه و تقاضا در ریشه حرکات پرقدرت و روندهای قوی یافت میشوند. تصویر زیر نواحی عادی حمایت و مقاومت را نشان میدهد که نقاط چرخش قیمت را مشخص کردهاند. بسیاری از تریدرها در استفاده از حمایت و مقاومت دچار مشکل میشوند، زیرا قیمت معمولاً در این سطوح سریع واکنش نشان میدهد و فرصتهای ورود راحتی فراهم نمیکند.
در مقابل، نواحی عرضه و تقاضا پیرامون فاز تثبیت قبل از یک حرکت قیمتی قدرتمند و انفجاری ترسیم میشوند. در ادامه، زمانی که قیمت به چنین نواحی بازمیگردد، معمولاً واکنش مشابهی از خود نشان میدهد. در تصویر زیر میبینیم که وقتی قیمت در یک روند نزولی دو ناحیه عرضه ایجاد کرد، بعداً با بازگشت به آن نواحی دوباره ریزش کرده است.
۶ نکته طلایی برای ترید با استفاده از نواحی عرضه و تقاضا
در حالی که ترسیم سطوح حمایت و مقاومت نسبتاً ساده است، یافتن نواحی عرضه و تقاضای مناسب معمولاً به این آسانی نیست. به همین دلیل، در این مطلب از آکادمی چارتیکس به ۶ عامل تقویتکننده احتمال موفقیت نواحی عرضه و تقاضا اشاره خواهیم کرد که به تریدرها کمک میکند میان نواحی عرضه و تقاضای قوی و ضعیف در معاملاتشان تمایز قائل شوند.
۱. رنجهای فشرده و کمنوسان
یک ناحیه تقاضای خوب معمولاً قبل از شکست انفجاری (Explosive Breakout)، ناحیه قیمتی فشرده و کم نوسانی را ایجاد میکند. اگر درون ناحیه سایههای کندلی بلند زیاد باشد یا حرکات رفت و برگشتی شدیدی دیده شود، آن ناحیه به عنوان ناحیهای با احتمال موفقیت بالا در نظر گرفته نمیشود و معمولا اگر قیمت به این نواحی برگشت کند، واکنش خاصی نشان نمیدهند.
بنابراین به عنوان یک قاعده کلی هرچه ناحیه عرضه یا تقاضا پیش از شکست قوی، فشردهتر باشد، معمولاً احتمال واکنش مناسب در برخورد بعدی بیشتر خواهد بود.
نکتهی اضافی: پیش از تشکیل یک ناحیه تقاضا، معمولاً قیمت در یک محدودهی تجمیع (Accumulation Range) نوسان میکند (بر اساس نظریه وایکاف). این محدودهی تجمیع دورهای است که طی آن «پول هوشمند» (Smart Money) بهتدریج در حال جمعآوری سفارشات حجیم است. اگر پس از آن شاهد یک شکست قدرتمند از ناحیهی تقاضایی باشید که روی ناحیهی تجمیع ساخته شده، این نشاندهندهی یک ناحیه تقاضای باکیفیت است، زیرا احتمالاً نشانهای از فعالیت تریدرهای بزرگ مثل بانکهاست.
۲. خروج بهموقع
یک ناحیه عرضهی خوب با یک رنج قیمتی کوتاه از نظر زمانی مشخص میشود. نواحی عرضهی مناسب معمولاً هم فشرده هستند و مدت زیادی پایدار نمیمانند. ناحیهی رنج کوتاه مدتتر برای یافتن فرصتهای ورود مجدد در هنگام پولبکها که با هدف جذب سفارشهای باز انجام میشود، عملکرد بهتری دارد.
در سناریوی زیر، ناحیه عرضهای را میبینیم که قیمت تنها چند کندل به طول انجامیده است. چنین رفتاری نشاندهندهی عدمتعادل شدید بین خریداران و فروشندگان است، زیرا قیمت بلافاصله روند خود را از سر میگیرد. زمانی که قیمت دوباره به ناحیهی عرضه بازمیگردد، تمایلات نزولی و فشار فروش در بازار افزایش مییابد که منجر به ریزش قیمت خواهد شد.
نکتهی اضافی: سناریوی بالا با عنوان ساختار “Drop-Base-Drop” شناخته میشود. ناحیهی عرضه در این حالت درون یک فاز بازار با روند قوی شکل میگیرد. هرچه فاز Base کوتاهتر باشند، روند نزولی کلی قویتر است.
۳. الگوی اسپرینگ
الگوی «اسپرینگ» اصطلاحی است که توسط وایکاف (Wyckoff) ابداع شده و ساختاری از قیمت را توصیف میکند که در جهت مخالف شکست بعدی رخ میدهد. اسپرینگ در ظاهر مانند یک شکست جعلی (Fake Breakout) به نظر میرسد، اما در واقع، زمانی که اتفاق میافتد، تریدرها را به گرفتن پوزیشنهای معاملاتی در جهت اشتباه سوق میدهد. همان حالتی که با نام تله صعودی (Bull Trap) و تله نزولی (Bear Trap) شناخته میشود. تریدرهای بزرگ از الگوی اسپرینگ برای جمعآوری سفارشهای خرید استفاده کرده و سپس قیمت را به سمت بالا هدایت میکنند.
در سناریوی زیر، ناحیهای از تقاضا را میبینیم که کمی پیش از آن، قیمت یک الگوی اسپرینگ نزولی تشکیل داده است. این اسپرینگ تریدرهای خرد را وسوسه میکند تا وارد پوزیشن فروش شوند و عملاً در حال فروش به پول هوشمند باشند. سپس حرکت صعودی انفجاری بعدی باعث زیان تریدرهای خرد شده و ناحیهی تقاضا را شکل میدهد.
۴. حرکت انفجاری هنگام خروج از ناحیه
در مقطعی، قیمت ناحیهی عرضه را ترک کرده و وارد روند میشود. عدمتعادل شدید بین خریداران و فروشندگان منجر به حرکات قیمتی قدرتمند و انفجاری میگردد. به عنوان یک قاعدهی کلی، به یاد داشته باشید: هرچه شکست قویتر باشد، ناحیهی تقاضا باکیفیتتر است و معمولاً پوزیشنهای باز بیشتری نیز باقی میماند. بهویژه زمانی که مدتزمان صرفشده در ناحیهی تجمیع نسبتاً کوتاه بوده باشد.
در مثال قبل، ناحیهی تقاضا درست پیش از یک شکست صعودی بسیار قدرتمند شکل گرفته بود. بنابراین، یافتن نواحی عرضه و تقاضای خوب چندان دشوار نیست؛ کافی است به دنبال قویترین حرکات قیمتی در نمودار خود بگردید.
۵. تازگی ناحیه
اگر در نواحی عرضه و تقاضا معامله میکنید، همیشه مطمئن شوید که ناحیه هنوز تازه یا اصطلاحا Fresh باشد. به این معنی که پس از ایجاد اولیهی ناحیه، قیمت هنوز به آن بازنگشته باشد. هر بار که قیمت دوباره به یک ناحیهی عرضه بازمیگردد، سفارشهای قبلی که پر نشده بودند پر شده و آن ناحیه بهطور مداوم ضعیفتر میشود. این موضوع در معاملهگری با حمایت و مقاومت نیز صدق میکند، جایی که هر بار که قیمت به سطح واکنش نشان میدهد، آن سطح ضعیفتر میشود.
در مثال بعدی، قیمت یک ناحیهی تقاضای جدید در سمت چپ و درون ساختار Rally-Base-Rally ایجاد کرده است. وقتی قیمت برای اولین بار دوباره به ناحیه بازمیگردد، روند نزولی قوی کند شده و بهطور کامل معکوس میشود، که قدرت معاملهگری بر اساس عرضه و تقاضا را نشان میدهد.
۶. فشار تریدرهای خرد
این اصل همچنین در معاملهگری با حمایت و مقاومت صادق است و میتواند به تریدرها کمک کند بفهمند چرا اغلب در یافتن فرصتهای معاملاتی مناسب دچار مشکل میشوند. فشار تازهکارها به تریدرهای با تجربه و صبور اجازه میدهد از سوتفاهم تازهکارها در مورد رفتار بازار بهرهبرداری کنند. اکثر تازهکارها سعی میکنند مستقیماً از روی سطوح حمایت خرید کرده و دقیقاً در سطح مقاومت بفروشند. مشکل این است که رفتار قیمت اغلب نامنظم است. قیمت معمولاً سطوح حمایت و مقاومت شما را پیش از بازگشت به جهت مورد انتظار، رد میکند. بنابراین، بهترین روش این است که قبل از ورود به معامله، منتظر یک الگوی قیمتی واضح و سیگنالهای برگشتی بمانید.
در سناریوی زیر، قیمت به یک ناحیهی تقاضای تازه بازمیگردد. ابتدا قیمت از ناحیهی تقاضا عبور میکند و چندین سایهی بلند شمع از درون ناحیه عبور میکند. تریدرهای تازهکار احتمالاً با فعال شدن حدضررهایشان مواجه خواهند شد و اگرچه در نهایت قیمت به جهت روند مورد انتظارشان بازمیگردد، بسیاری از تازهکارها در این مثال همچنان ضرر خواهند کرد. بنابراین، توصیه میکنیم قبل از ورود، منتظر یک الگوی قیمتی واضح و شکست صعودی از ناحیهی تقاضا باشید.
جمع بندی
نواحی عرضه و تقاضا ابزاری پیشرفتهتر از سطوح سادهی حمایت و مقاومتاند، زیرا منشأ حرکات پرقدرت بازار را نشان میدهند؛ یعنی همان نقاطی که عدمتعادل واقعی میان خریداران و فروشندگان شکل گرفته است. درک درست این نواحی میتواند نقطه ورود و خروج تریدر را با دقت بالاتری مشخص کند.
برای شناسایی نواحی قوی و بااحتمال موفقیت بالا، رعایت شش قانون زیر ضروری است:
- فشردگی و کمنوسانی قبل از شکست: نواحیای که پیش از حرکت انفجاری شکل گرفتهاند، احتمال واکنش بسیار بیشتری دارند.
- خروج سریع از ناحیه: هرچه قیمت زمان کمتری در محدودهی رنج بماند، نشاندهندهی عدمتعادل قویتر و اعتبار بالاتر ناحیه است.
- وجود الگوی اسپرینگ: شکستهای جعلی یا تلههای قیمتی نشانهی ورود «پول هوشمند» و تشکیل نواحی تقاضای معتبر هستند.
- حرکت انفجاری هنگام خروج: قدرت شکست از ناحیه میزان کیفیت و حجم سفارشات باقیمانده را مشخص میکند.
- تازگی ناحیه: نواحیای که قیمت هنوز به آنها بازنگشته، سفارشات پرنشدهی بیشتری دارند و اعتبار بالاتری خواهند داشت.
- استفاده از فشار تازهکارها: باید صبور بود و بهجای ورود مستقیم روی سطح، منتظر تأیید برگشت قیمت و شکلگیری الگوی معتبر ماند.
در مجموع، نواحی عرضه و تقاضا زمانی ارزشمند میشوند که با درک رفتار پول هوشمند، الگوهای پرقدرت قیمتی و اصول روانشناسی بازار همراه شوند. تریدر حرفهای این نواحی را نه فقط برای یافتن نقاط ورود، بلکه برای فهمیدن داستان پشت حرکت قیمت به کار میگیرد.










