آموزش جامع تحلیل به روش ICT (بخش دوم)
روش ICT که اختصار Inner Circle Trading میباشد سبکی از تحلیل است که به تریدرها امکان تفسیر دقیق حرکات بازار را نسبت به روشهای مرسوم تحلیلی ارائه میدهد. چیزی که در روش ICT بیشتر به آن پرداخته میشود، تجزیه و تحلیل ساختارها و جریان سفارشات در بازار است. در این مطلب به بررسی مفاهیم کلیدی در روش ICT به منظور استفاده کاربردی از آن در تحلیل بازار خواهیم پرداخت. در ادامه بخش دوم این مطلب را مشاهده خواهید کرد. بخش اول این مطلب را نیز میتوانید از طریق این لینک مطالعه کنید.
نقدینگی (Liquidity)
نقدینگی به معنای حجم زیادی از سفارشات است که باید تکمیل شوند. بازار باید نقدینگی را جذب کند تا قدرت لازم برای حرکت در یک جهت خاص را بدست بیاورد. به بیان خیلی ساده جایی که بانکهای بزرگ وارد بازار شده و اکثر تریدرهای کوچکتر فریب میخورند و از بازار با زیان خارج میشوند!
در نقدینگی ما دو مفهوم به نام Buy-Side Liquidity و Sell-Side Liquidity داریم. نقدینگی Buy-Side به سقفهای قیمتی اشاره دارد که احتمالا حجم زیادی از دستورات حد ضرر خریداران در آن منطقه قرار دارند. در نقدینگی Sell-Side ما کفهای قیمتی که احتمالا حجم زیادی از دستورات حد ضرر فروشندگان زیر آنها قرار دارد را بررسی میکنیم.
برخی مناطق در نمودار که احتمال وجود نقدینگی در آنها بسیار زیاد است عبارتند از:
- بالای Swing High یا زیر Swing Low
- بالای سطوح مقاومتی و یا زیر سطوح حمایتی
- بالای High یا زیر Low کندلهای تایم فریمهای بالا (مثل 4 ساعته، روزانه، هفتگی و ماهانه)
- بالای دو سقف موازی (EQH) یا زیر دو کف موازی (EQL)
تصاویر زیر شکل ساده هر چهار منطقهای که احتمال وجود نقدینگی در آنها زیاد است را نشان میدهد.
شکار حد ضررها (Stop Hunter)
استاپ هانتر (Stop Hunter) به حرکات سریعی که باعث نفوذ قیمت به منطقه انباشت نقدینگی شده و حدضررهای موجود در آن را فعال میکند گفته میشود. معمولا جاهایی که شما ساختار حرکات Spike V را مشاهده میکنید احتمالا منطقهای بوده که حرکت استاپ هانتر رخ داده است. دلیل حرکات استاپ هانتر نیز تلاش تریدرهای بزرگ مثل بانکها برای پر کردن سفارشاتشان است. چرا که حجم معاملات این تریدرها بسیار بالا بوده و امکان وارد کردن آنها به یک باره در بازار وجود ندارد.
قبلا در چارتیکس مطلب کاملی را در رابطه با نقدینگی و استاپ هانترها منتشر کردهایم که از طریق لینک زیر میتوانید آن را مطالعه کنید.
آشنایی کامل با نقدینگی و استاپ هانترها
متقاعد سازی (Inducement)
متقاعد سازی شباهت زیادی به استاپ هانتر دارد. اما تفاوت آن این است که در طول روند رخ میدهد و باعث بروز این اشتباه در تریدرها میشود که روند در حال تغییر است. در حالی که این حرکت صرفا یک حرکت فیک برای شکار حد ضررها بوده است نه چیزی بیشتر!
به عنوان مثال فرض کنید در یک روند صعودی قیمت دو کف موازی شکل میدهد و در زیر این ناحیه نقدینگی زیادی بوجود میآید. اکنون قیمت با یک حرکت سریع به زیر این ناحیه رفته و برمیگردد (حرکت استاپ هانتر). به این حرکت “متقاعد سازی” یا Inducement گفته میشود.
گپ قیمت منصفانه (FVG)
FVG که سرواژه کلمات Fair Value Gap میباشد به معنای “شکاف ارزش منصفانه” است. به بیان ساده این شکاف (Gap) به این موضوع اشاره دارد که قیمت یک دارایی (مثل سهام، ارز، کالا، ارز دیجیتال و یا …) بالاتر یا پایینتر از ارزش واقعی آن در حال معامله است.
FVG دارای ساختاری بسیار ساده است که حتی به صورت چشمی و با یک نگاه ساده به نمودار نیز قابل تشخیص میباشد. مورد دیگر این است که FVG کاربرد دوگانه دارد. یعنی هم به عنوان نقطه ورود قابل استفاده بوده و هم میتوان به عنوان تارگتی برای قرار دادن حد سود از آن استفاده کرد.
راهنمای کامل تشخیص و ترید بر اساس FVG
برای تشخیص FVG کافیست مراحل زیر را انجام دهید:
- ابتدا سعی کنید کندلهایی با بدنه نسبتا بزرگ را روی نمودار پیدا کنید.
- حالا به یک کندل قبل و یک کندل بعد از آن کندل بزرگ دقت کنید.
- در حالت صعودی، High کندل اول و Low کندل سوم را با دو خط علامتگذاری کرده و به سمت راست امتداد دهید.
- در حالت نزولی بایستی Low کندل اول و High کندل سوم را روی نمودار مشخص کنید.
ساختار Displacement
ساختار Displacement به حرکات پرقدرت صعودی و نزولی اشاره دارد. این حرکات نشان میدهد که تریدرهای بزرگ در یک جهت خاص وارد بازار شدهاند. احتمالا این حرکات پرقدرت را بارها در بازار دیدهاید اما Displacementهای صعودی و نزولی رو چگونه میتوان تشخیص داد؟
برای تشخیص یک Displacement چه در جهت صعودی و چه در جهت نزولی کافیست جایی را پیدا کنید که حداقل 3 کندل با بدنههای بزرگ و سایههای کوچک در یک جهت حرکت کرده باشند. مورد بعدی این است که در طی حرکت صعودی یا نزولی مدنظر یک یا چند FVG شکل گرفته باشد.